امروز چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳

پول توجیبی دانش‌آموزان تبریزی پر پرواز ۲ زندانی شد


تاریخ و زمان ارسال: 22 اسفند 1403 ساعت 10:48 نویسنده : فرزاد آقایی شناسه خبر : 6460
دانش‌آموزان یک مدرسه در تبریز همزمان با ماه مبارک رمضان و مقارن با این روزهای معنوی، تصمیم می‌گیرند با پول توجیبی‌های خود و با همین مبالغ کم، یک کار بزرگ انجام دهند. تصمیمی که در نهایت منجر به آزادی دو زندانی و خوشحالی دو خانواده می‌شود.
پول توجیبی دانش‌آموزان تبریزی پر پرواز ۲ زندانی شد

به گزارش روابط عمومی ستاد مردمی دیه استان آذربایجان شرقی ،«کی فکرشو می‌کرد با دو سه میلیون هم بشه زندانی آزاد کرد. همیشه پیش خودم فکر می‌کردم برای این کار لااقل ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیونی لازم باشد؛ وقتی شنیدم با همین مبالغ کم هم می‌توان در این کار خیر سهیم شد، نه من باورم می‌شد و نه هیچ‌کدام از دوستانم.» این‌ها را رضا اعزازی، دانش‌آموز دبیرستان دوره دوم مکتب الصادق (ع) میثاق می‌گوید.

تلفنم زنگ‌خورده و مدیر روابط‌عمومی ستاد دیه استان خبر از کمک سخاوتمندانه دانش‌آموزان یک مدرسه و فراهم شدن زمینه آزادی دو زندانی با کمک آنان می‌دهد. طبق گفته فرزاد آقایی، کمک ۲۴ میلیونی این دانش‌آموزان موجبات آزادی دو زندانی را فراهم کرده است.

از همان ابتدای کار از مدیر دبیرستان می‌خواهم که چند نفر از دانش‌آموزان پیشتاز در این کار خیر هم در این مصاحبه همراهی‌مان کنند و این پیشنهاد خیلی زود مورد قبول واقع شده و در عرض چند ثانیه، پنج دانش‌آموز، روبرویم بر روی صندلی ردیف می‌شوند.
کل مدرسه برای انجام کار خیر، یکپارچه می‌شود

شکوری، معاون مدرسه بلافاصله به من یادآوری می‌کند که دانش‌آموزان حاضر به نمایندگی از تمامی دانش‌آموزان مدرسه به اینجا آمده‌اند و اگر قرار بود، افراد شریک در این سنت حسنه اینجا جمع باشند، باید کل مدرسه در این اتاق حاضر می‌شدند. تشکری کرده و سؤال‌هایم را آغاز می‌کنم.


چرا آزادی زندانی؟
«حالا چرا آزادی زندانی؟»؛ این اولین سؤالی است که از پنج دانش‌آموز روبرویم پرسیده و تصمیم‌گیری را به خودشان واگذار می‌کنم که چه کسی در ابتدا پاسخگوی سؤال باشد.
نوجوانی که خود را مهرداد سبزکاری معرفی می‌کند، آغازگر است. «خدا را شکر که سایه پدر بر سرمان است. ما به به‌خوبی درک می‌کنیم که حاضر بودن پدر در محیط خانه و خانواده، چه حس و حال خوبی برای فرزندان به همراه دارد. همین که خانواده این زندانیان با این کار خوشحال شدند، برایمان یک‌دنیا ارزش دارد.»
سبزکاری همچنان از نیت خود و دوستانش برای خوشحال شدن خانواده زندانیان می‌گوید و مابقی چهار دانش‌آموز هم با تکان‌دادن سر، موافقت ضمنی خود را با گفته‌های دوستشان اعلام می‌کنند.

پیشنهاد اولیه را چه کسی مطرح می‌کند؟
«اصلاً پیشنهاد اولیه از طرف که بود؟»؛ حالا نوبت محمدرضا علی‌نژاد است که پاسخگوی این سؤالم باشد. «در طول هفته، یک زنگ با عنوان زنگ فرهنگی داریم. در این زنگ، موضوع توسط آقای شکوری مطرح شد و به دنبال آن، بچه‌ها همگی احساس مسئولیت کرده، کمر همت بسته و برای این کار خیر دست‌به‌دست هم دادند.»
علی‌نژاد توضیح می‌دهد که بچه‌های مدرسه این کار را با پول‌های ناچیز توجیبی خود شروع کردند و حالا هم خوشحال هستند که با همین پول‌های کم، یک کار بزرگ انجام داده‌اند.
حالا نوبت شکوری، معاون تربیتی و پرورشی مدرسه است که در خصوص شکل‌گیری این پیشنهاد بیشتر توضیح دهد. «راستش پیشنهاد اولیه از طرف یکی از دانش‌آموزان بود و به دنبال پیشنهاد آن یک نفر، من هم در ساعت فرهنگی، موضوع را با دانش‌آموزان مطرح کردم. البته راستش در ابتدا فکرش را هم نمی‌کردیم که با چنین استقبالی از سوی دانش‌آموزان روبرو شویم.»
« خب استقبال بچه‌ها و خانواده‌ها در برابر این پیشنهاد چه بود؟» پاسخگوی سؤال بعدی‌ام کسی نیست جز سیدحسین پیغمبری. «از ابتدای ماه رمضان، هر کدام از بچه‌ها دغدغه انجام یک کار خیر را داشتند و وقتی این موضوع مطرح شد، همگی آستین بالا زدند و در کمترین زمان ممکن، هم خودشان و هم خانواده‌هایشان پای‌کار آمدند.»


مگر می‌شود با ۲۰ میلیون، دو زندانی آزاد کرد؟
نکته مشترکی که در سخن تمامی پنج دانش‌آموز نمود دارد، این است که هیچ‌کدام در ابتدا باور نداشته‌اند با چنین مبلغ کمی هم می‌توان کار بزرگی انجام داد. مثل‌اینکه آنان همواره با خود فکر می‌کرده‌اند، برای این کار خیر نیاز به مبالغ بالای ۲۰۰ میلیون است؛ موضوعی که در سخنان رضا اعزازی بیشتر نمود دارد. «اوایل هیچ‌کدام، باور نمی‌کردیم که یک زندانی برای آزادی خود، لنگ دو میلیون تومان باشد.»
مهدی قنبری هم سخنان دوستش را این‌طور ادامه می‌دهد. «تصور اشتباه ما در خصوص بالابودن میزان بدهی زندانیان باعث می‌شد که هر زمان به این سنت حسنه فکر می‌کردیم، بلافاصله بی‌خیال موضوع می‌شدیم. خب طبیعی است که جمع‌آوری مبالغ هنگفتی همچون ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیون تومان برای ما دانش‌آموزان مقدور نبود.»

دانش‌آموزانی که درس «اخلاص» و «تواضع» را خوب مشق کرده‌اند
هر کدام از پنج دانش‌آموز نوجوان، جواب سؤال‌ها را بسیار مختصر داده و هر یک، دیگری را مؤثر در طرح و اجرای این نقشه می‌دانند و این یعنی اینکه این نوجوانان با این سن کم، «اخلاص» و «تواضع» را خوب مشق کرده‌اند.
ساعت کلاس است و دوست ندارم، دانش‌آموزان بیش از این، از کلاس درس خود عقب بمانند. همین موضوع سبب می‌شود تا از آقای مدیر بخواهم اجازه برگشتن دانش‌آموزان به کلاس‌ها را صادر کند. حالا دانش‌آموزان با درخواست آقای مدیر، یک‌به‌یک از اتاق خارج شده و سر کلاس هایشان برمی‌گردند تا این بار رویای کار خیر دیگری را کنار هم‌کلاسی‌هایشان در سر بپرورانند.

شعار مدرسه؛ «تربیت عبد صالح»
آقای مدیر که افتخار به چنین دانش‌آموزانی در نگاهش موج می‌زند و تا اینجا هم در سکوت، ناظر حرف‌های آنان بوده است، حالا لب به سخن می‌گشاید. «ما در این دبیرستان، ۲۱۳ دانش‌آموز داریم. شعار مدرسه ما تربیت عبد صالح برای‌ خداست و طبیعی است که همه کادر مدرسه تا حد توان در مسیر تحقق این هدف قدم برداریم.»
از کل مبلغ جمع‌آوری شده برای دانش‌آموزان می‌پرسم و آقای مدیر خیلی ریز و حساب شده می‌گوید: «کل مبلغ ۲۳ میلیون و ۷۱۴ هزار تومان بود که تحویل ستاد دیه شده و طبق گفته مسئولان ستاد، این مبلغ باعث آزادی دو زندانی گشته است.»
البته طبق گفته همای اسبق، نه‌تنها دانش‌آموزان بلکه همکاران و کادر مدرسه نیز از اجرای این پویش استقبال کرده‌اند. آقای مدیر در ادامه اظهار امیدواری می‌کند که این نوع کمک‌ها، صرف مدارس نبوده و کل جامعه به این سمت‌وسو کشیده شود تا شاهد جامعه‌ای پر از صفا و صمیمیت باشیم.


سابقه کار خیر در بین دانش‌آموزان مدرسه
حالا نوبت مهدی شکوری، معاون فرهنگی و پرورشی دبیرستان به‌عنوان یکی از ارکان اصلی اجرای چنین سنت حسنه‌ای است. او می‌گوید مدرسه‌ای که شعار اصلی‌اش تربیت عبد صالح است، طبیعی‌ست که در کنار مباحث آموزشی به موضوعات تربیتی و فرهنگی دانش‌آموزان هم اهمیت دهد.
طبق گفته شکوری این اولین باری نیست که بچه‌ها دست به چنین سخاوتی می‌زنند. «همین سال قبل بود که ۳۰۰ بسته لوازم‌التحریر توسط بچه‌ها تهیه و به نیازمندان داده شد. امسال هم علاوه بر این بسته‌های لوازم التحریر، بسته‌های شب یلدایی داشتیم.»

پول جشن دهه فجر صرف خرید اجاق گاز برای نیازمندان شد
معاون فرهنگی مدرسه همچنین از کار خوب کلاس یازدهمی‌های مدرسه هم یاد می‌کند؛ آن‌جایی که این دانش‌آموزان هزینه پذیرایی جشن دهه فجر خود را جمع کرده و با پنج میلیون تومان اقدام به خرید اجاق‌گاز و اهدای آن به نیازمندان می‌کنند و جالب این است که تمامی این کارها بدون اطلاع اولیه مسئولان مدرسه و تنها با تصمیم خود دانش‌آموزان، عملی می‌شود.
او به این موضوع هم اشاره می‌کند که اکثر بچه‌های مدرسه، یک زندگی معمولی داشته و این‌گونه نیست که وضعیت زندگی خانواده‌هایشان آن‌چنان مجلل و عالی باشد.

دانش‌آموزانی که الگوی معلمشان شده‌اند
و سؤال آخرم از آقای معاون این است که «به نظر شما به‌عنوان یک فعال فرهنگی، اینکه برخی‌ها فکر می‌کنند، نوجوانان و جوانان امروزی، انسان‌هایی بی‌تفاوت به دیگران و بدون دغدغه اجتماعی هستند، صحیح است؟» و شکوری این‌گونه به من پاسخ می‌دهد. «اگر بخواهم بی‌تعارف به این پرسش پاسخ دهم، باید بگویم که من در تمامی این سال‌ها از دانش‌آموزان، ادب و معرفت یاد گرفته‌ام. آن‌ها بوده‌اند که به من مشارکت در کار خیر و کمک به دیگران را یاد داده‌اند.»
زنگ مدرسه به صدا درآمده و آرام آرام زمان خداحافظی من از کادر این مدرسه باصفا فرا می‌رسد. هیاهوی دانش‌آموزان در سالن مدرسه به پا شده و من هم‌زمان فکر می‌کنم به شوروشوق این روزهای خانواده دو زندانی که توسط دانش‌آموزان مدرسه میثاق، بال رهایی گشوده‌اند.

 

فائزه زنجانی – خبرگزاری فارس

شما هم می‌توانید در مورد این مقاله نظر بدهید

نوزده + 5 =

ایتا بله روبیکا تلگرام